قبل از شروع اجازه بدين توضيح بدم كه چرا يه مدت طولاني نتونستم سري به وب لاگم بزنم
آخه باباصر يه مشغله جديد پيدا كرده كه سر ماجرا تو تبريزه و چون من خودم قدم به كيبورد نميرسه هميشه از باباصر ميخواستم
وبمو برام بار بزاره
حالا اون طفلكيم كه گرفتار بود واين شد كه ما يه وقفه داشتيم
خوب بگذريم باباصر چون نميتونه دوري منو تحمل كنه سر ماماندا رو گول ماليد تا ما رو هم ببره تبريز
ما هم قبوليديم و رفتيم
اول تصميم گرفتم به دوري بزنم ببينم از محيط خوشم مياد يا نه؟
آقا طبيعتش كه خدايي كم نظيره
آخ جونم شهر بازيم كه داره پس حله ديگه
اينم يارو قالاي باباصر در تبريز
خوب ماماندا هم نتونست مقاومت كنه و اوونم تبريزي شد
No comments:
Post a Comment