من و دختر خالم مومینا(رومینا) جون
اینا هم پسر خاله های دو قلوم پوریا و عرشیا
توضیح اینکه اینا توانائی بالا رفتن از دیوار صاف روهم دارن
اینم به مناسبت باخت ایران از پرتغال
بچه ها باورتون نمی شه این غار کتله خور چقد باحال بود حتما با ماماناتون برین
این باباصرم خیلی لوسه همجا آدمو دستگیر میکنه
میگم این عینکای گنده به من خیلی میاد مگه نه؟
بازم این عمو اردشیرو (اردشیر سپانلو از نوادگان قاجار البته به گفته خود ایشان) رو بردم
کی میشه یه کم بازیش بهتر شه که اقلا 5 به 1 ببازه
هر چقدم باباصر باهاش تمرین میکنه بازم فایده ندایه
آخه باباصر همیشه میگه تخته بازی باید تو خون آدم باشه والا مثل عمو ایدشیر 90 سال هم بازی کنی باز یه آدم حرفه ای مثل باباصر می برت
البته فکر کنم تنها کسی رو که عموایدشیر میبره عمو میمونده
ابنهاش این عکسشه کنار ناهید جون
آخ جون بربری البته نه این که من ترک باشم ولی بربری رو دوست دایم
هنر نمائی روی میز عسلی
از اول حدس میزدم اینجا سی بمول بهتیه
بچه ها من این دریاچه ولشتو خیلی دوست دارم
آخه یه جورای بهم آیامش میده
کاشکی میشد این موبایل اوتیدرو بخویم
نگاه کنید باباصر اینقد محو تلویزیون شده که منو چطوری گرفته
عجب دوغ خوشمزه ای بود بذار ببینم اسمش چی بود؟
من وقتی حوصلم سر میره کتاب میخونم
چرا مزاحم مطالعم میشی ماماندا
دریا دختر خالم
این عکسو با چند تا از عروسکام که خیلی دوسشون دارم گرفتم بذار ببینم اکه این جا پلیس ندایه برم تو طرح
چه حالی میده این جوری رو چمنا ولو شی مگه نه؟
خیلی باد می یومد
عمو میموند(ریموند) دایه ادا منو در می یاره ای چاقالو