آترین خان

آترین خان

روزشمار آترین

Lilypie - Personal pictureLilypie Fifth Birthday tickers

About Me

tehran, tehran, Iran
من متولد اول می سال دوهزارو پنج هستم. بله درست حدس زدید روز جهانی کارگر. یعنی یازده اردیبهشت هزارو سیصدو هشتاوچهار ساعت 8 صبح در بیمارستان مهر

Thursday, April 20, 2006

از هر دری سخنی 1

ای باباصر چاقالو مثلا اومدیم مهمونی ها

آب بازی خونِِه مامانی اینا


بچه ها یه روز ماماندا و باباصر تصمیم گرفتن منو بخورن ولی شانس آوردم

منو ماماندا نوروز85

اینجا تازه از حموم دراومدم


بدون شرح

من و دختر خالم مومینا(رومینا) جون

اینا هم پسر خاله های دو قلوم پوریا و عرشیا

توضیح اینکه اینا توانائی بالا رفتن از دیوار صاف روهم دارن


آخرین روزای که عمومیموند(ریموند) ایران بود باباصر به هر بهانه ای دوستاشو جمع می کرد
اینم به مناسبت باخت ایران از پرتغال

بچه ها باورتون نمی شه این غار کتله خور چقد باحال بود حتما با ماماناتون برین


خوب مگه چیه گرسنمه

این باباصرم خیلی لوسه همجا آدمو دستگیر میکنه



فکر نمیکردم مامان سواری اینقد کیف بده

میگم این عینکای گنده به من خیلی میاد مگه نه؟

بازم این عمو اردشیرو (اردشیر سپانلو از نوادگان قاجار البته به گفته خود ایشان) رو بردم
کی میشه یه کم بازیش بهتر شه که اقلا 5 به 1 ببازه

هر چقدم باباصر باهاش تمرین میکنه بازم فایده ندایه

آخه باباصر همیشه میگه تخته بازی باید تو خون آدم باشه والا مثل عمو ایدشیر 90 سال هم بازی کنی باز یه آدم حرفه ای مثل باباصر می برت

البته فکر کنم تنها کسی رو که عموایدشیر میبره عمو میمونده


باباصرم گفته چون عمو ایدشیر خیلی دبه کاره حتما عکسشوبذارم که نگه منظورم به ایدشیر دیگست
ابنهاش این عکسشه کنار ناهید جون

پس چه جوری اون عکسا می یاد


آخ جون بربری البته نه این که من ترک باشم ولی بربری رو دوست دایم


هنر نمائی روی میز عسلی

بالاخره متن این موسیقی رو تنظیم کیدم
از اول حدس میزدم اینجا سی بمول بهتیه

بچه ها من این دریاچه ولشتو خیلی دوست دارم
آخه یه جورای بهم آیامش میده

اینم دفتر کار قبلی باباصره





من تو روروکم تمرین ماشین بازی میکنم تا دس فرمونم خوب شه


آخه سایا این جوری که منو چلوندی بابا




این مال خودمه مگه چیه؟




ماماندا پس کی این شلوارمو میدوزی؟







اینا هم یه سری از دوستای من هستند که اسماشونو نمی دونم




همین جوری






کوچکترین گیتاریست دنیا


حالا منم شدم آقوقه

کاشکی میشد این موبایل اوتیدرو بخویم


نگاه کنید باباصر اینقد محو تلویزیون شده که منو چطوری گرفته

عجب دوغ خوشمزه ای بود بذار ببینم اسمش چی بود؟


من وقتی حوصلم سر میره کتاب میخونم

من رانندگی رو از این سن شروع کردم

چرا مزاحم مطالعم میشی ماماندا






اینا دختر عمو وپسر عمو هستن که اومده بودن بیمارستان تا ببینن من چه شکلیم؟





اینم دَدو(پسر خالم)ایلیا

دریا دختر خالم

این عکسو با چند تا از عروسکام که خیلی دوسشون دارم گرفتم

بذار ببینم اکه این جا پلیس ندایه برم تو طرح


منو آدرینه جون تو ویلای شمال(انزلی) دهکده ساحلی

چه حالی میده این جوری رو چمنا ولو شی مگه نه؟






این عکسم نزدیک آبادان گرفتم
خیلی باد می یومد


عمو میموند(ریموند) دایه ادا منو در می یاره ای چاقالو