آترین خان

آترین خان

روزشمار آترین

Lilypie - Personal pictureLilypie Fifth Birthday tickers

About Me

tehran, tehran, Iran
من متولد اول می سال دوهزارو پنج هستم. بله درست حدس زدید روز جهانی کارگر. یعنی یازده اردیبهشت هزارو سیصدو هشتاوچهار ساعت 8 صبح در بیمارستان مهر

Saturday, February 20, 2010

یه شنبه پر انرژی برا مهد رفتن



خوب بعد از اون همه تعطیلی کی دیگه حال داره بره مهد کودک
البته باباناصر بلده چه جوری منو راهی کنه
بله به بهانه عکس گرفتن و اینا


بدون شرح


من امروز یه چیز خوش مزه تو کولم
دارم ، اگه گفتین چیه
تازه من امروز با باباناصر میرم مهد


خوب من دیگه  به هر ضرب  و زوری بود دارم 
میرم مهد
خداحافظ

یه کلاردشت توپ


بچه ها جای شما  خالی 
چه هوایی و چه مناظری


از اون برنامه های شیر تو شیر  که بابا ناصر هرزگاهی
میزاره و خیلی با حاله 
خلاصه از هر دری سخنی بود و جای شما خیلی خالی بود


اینم بساط کباب کوبیده


البته کباب کوبیدهای که ناهید جون و عمو حمید عمل بیارن و عمو اردی با این دقت 
که می بینید درست کنه واقعا خوردن داره



اینم گوجه و فلفلش


این یه ژست همین جوری



وای که چقد خوردم ،دارم میترکم


بعد از نهار طبق معمول ذوق هنری بابام گل کرد



میتونید ملاحظه کنید که این ذوق هنری به هیچ چی هم
رحم نمی کنه
اگه گفتین این چیه که بابام رفته سراغش



نظرتونو راجع به این یکی هم بگین لطفا
گفتم که اگه گل کنه
به هیچی رحم نمی کنه


اینم ددو


من که کلی با این آتیشا حال کردم
و چون همه یه مشغولیتی داشتن
به من کاری نداشتن و منم تا تونستم
به معنی واقعی آتیش سوزوندم

خودتون میتونید ببینید



 

ولی این یکی عکس بابا ناصر راستی راستی
قشنگ شد ها، از اون لحظه های شکار کردنی بود
مگه نه

Friday, February 5, 2010

بالاخره اسکی بازشدم


بچه ها امسال بابا ناصر اینقد منو برد اسکی
تا راه افتادم


اینم مربیم
آقا بهار مهربونن



خوب این دفعه اوله که میخوام از نیم قله بیام پایین
حاضرین، بزن بریم




البته فعلن اینجوری مییام ها
ولی تا یکی دوجلسه دیگه بدون طناب مییام



بچه ها یه چیزی فهمیدم میخوام یواشکی بهتون بگم
حالا فهمیدم چرا باباناصرهمیشه هفته ای یکی دو دفعه 
میره اسکی، آخه خیلی حال میده


حالا پیچ زدن رو یاد گرفتم



تا اینجا که همه چی عالیه
جای شما خیلی خالی



اینم یه عکس با کلاه و عینک باباناصر
خیلی خوشتیپ شدم، نه







این آقا بهارم شوخیش گرفته ها
معلوم نیست این برفارو ازکجا آورده تو کابین که بریزه رو سر من


اه هرچی من هیچی نمیگم انگار ول کن نیستی ها
بیا منم بلدم اذیت کنم، خوبه


اینم قیافم بعد از ۵ دور از نیم قله  اومدن پایین
دیگه خسته شدم تورو خدا بسه دیگه 
بابام میشه بریم